جدول جو
جدول جو

معنی زرج آباد - جستجوی لغت در جدول جو

زرج آباد
(زَ)
دهی از دهستان گنجگاه است که در بخش سنجید شهرستان هروآباد واقع است و 986 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طرب آباد
تصویر طرب آباد
جایگاه طرب و شادی
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
دهی است از دهستان چمچال مشهور به مال امیری. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان سربند سفلی است که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 108 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان و بخش خفر شهرستان جهرم 4500 گزی شمال باخترباب انار، 1500 گزی شمال شوسۀ شیراز به جهرم، جلگه، گرمسیر و مالاریایی دارای 75 تن سکنه می باشد، آب از چشمه، محصول آن خرما بادام میوجات، غلات، شغل اهالی باغداری و زراعت، راه آن فرعی است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز سی و یک هزارگزی خاور زرقان، 15 هزارگزی شوسۀ اصفهان به شیراز، جلگه، معتدل مالاریایی دارای 202 تن سکنه می باشد، آب از قنات محصول آن غلات چغندر، شغل اهالی زراعت قالی بافی می باشد، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان باشتن بخش داورزن شهرستان سبزوار، 62 هزارگزی جنوب خاوری داورزن و هشت هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی مشهد به طهران، جلگه، معتدل دارای 361 تن سکنه آب از قنات، محصول آن غلات پنبه شغل زراعت راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، 120 هزارگزی ساردوئیه، سر راه آن فرعی بافت جیرفت، جلگه، معتدل دارای 206 تن سکنه می باشد، آب آن از قنات، محصولش غلات حبوبات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا 42 هزارگزی شمال فسا، کنار شوسۀ اصطهبانات به فسا دارای 25تن سکنه می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان 62 هزارگزی خاور رفسنجان، 15 هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به کرمان دارای دو خانوار، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش راور شهرستان کرمان 3 هزارگزی شمال راور، کنار راه آن فرعی راور به مشهد دارای 15 تن سکنه می باشد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
قریه ای است به شش فرسنگی جنوب شهر داراب (فارسنامۀ ناصری)
نام دهی نزدیک گردنۀ اسدآباد
مرکز بلوک هوات در یزد
لغت نامه دهخدا
(طَ خُ)
دهی است به جرجان. (منتهی الارب). بلده ای به جرجان. قریه ای است از قراء جرجان و شاید طرخ نام کسی که آن را بنا کرده بوده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی جنوب نیشابور. جلگه و معتدل با 213 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن ارابه رو است. تپۀ معروف الب ارسلان در این ده واقع است که آثار باستانی دارد و امریکائیها کاوش کرده اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ)
جایگاه شادی و سرور. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ گَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان است که 510 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(زَرْ ری)
یکی از بخشهای ده گانه شهرستان ایلام است که در جنوب کبیرکوه واقع است و از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 5000 تن سکنه دارد. مرکز بخش پهله و قرای مهم آن میمه، گولاب، بهرام آباد و مشهد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی است از دهستان حومه بخش اردکان شهرستان یزد که در 4 هزارگزی شمال باختری اردکان و متصل به جاده یزد قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و معتدل است و 1132 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن پسته و غلات و کنجد و شغل مردم زراعت است و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه ارابه روو دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(زَ غَ)
دهی از دهستان اوزوم دل است که در بخش ورزقان شهرستان اهر و یازده هزارگزی جنوب ورزقان واقع است و 455 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ جِ)
دهی از دهستان آلان براغوش است که در بخش شهرستان سراب واقع است و 227 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
دهی از دهستان بهنام وسط است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان چهار دولی است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان افشاریۀ سلاوجبلاغ است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 767 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان قطور است که در بخش حومه شهرستان خوی و 585هزارگزی جنوب باختری خوی و 10هزارگزی جنوب راه ارابه رو قطور به خوی قرار دارد. دره ای است سردسیر و 47 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و ساکنان آن از ایل شکاکند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). ترساباد، نام محلی است و از آنجاست ابومحمد ترسابادی نحوی معاصر زجاج و ابن کیسان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ)
هر جای مزروع و دلکش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش مرکزی شهرستان قم. دارای سیصد تن سکنه. آب آن از رود خانه قم محصول آن غلات و پنبه و انجیر و انار و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و مزرعۀ سید جزء این ده است. راهش مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنۀ آن 891 تن. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، چغندر، پنبه و لبنیات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در هفده هزارگزی شمال خاوری الیگودرز و سیزده هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 1075 تن سکنه است. از چاه و قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، چغندر، پنبه و صیفی است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است و راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان کنجگاه شهرستان هروآباد. سکنۀ آن 181 تن و آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آنجاغلات، حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 16هزارگزی خاور مراغه و 6هزارگزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. هوای آن معتدل و کوهستانی و دارای 603 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه مردق تأمین میشود. محصول آن غلات، کشمش، نخود و بادام است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ جِ)
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه، در 8500گزی جنوب شرقی بناب و یک هزارگزی مشرق راه مراغه به میاندوآب، در جلگۀ معتدل هوائی واقعاست و 1199 تن سکنه دارد. آبش از صوفی چای و تیکان چای، محصولش غلات و حبوبات و کشمش و بادام و کرچک، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بِ رِ)
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه. سکنۀ آن 310 تن است. آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و کشمش است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، سیف برند، شمشیر که برآن نشان قدیم باشد، و تیغ جوهردار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اسلام آبادغرب. سکنۀ آن 615 تن. (فرهنگجغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان میان آباداست که در بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع است و 128 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ جِ کُ)
دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنه آن 112 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی از دهستان مرکور بخش سلوانا شهرستان ارومیه که در 31هزارگزی جنوب خاوری سلوانا و 4هزارگزی جنوب ارابه رو دیزج بزیوه واقعست. دره و سردسیر است و 160 تن سکنه دارد. آبش از کوهستان و چشمه، محصولش غلات، حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
آنجا که امنیت و آسایش برقرار است. و کنایت از خانه کعبه است:
خرم دلی که در حرم آباد امن عیش
حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود.
سعدی.
رجوع به آبادشود
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، در پنج هزارگزی باختر شهر ملایر در کنار راه جنوبی ملایر به بروجرد. جلگه و معتدل است. 1056 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه حرم آباد و محصولات آن غلات و صیفی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. واقع در 67هزارگزی جنوب سبزواران. سر راه کلاشکرد سبزواران. این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوای آن گرمسیری و مالاریایی است. بدانجا 75 تن سکنه زندگی می کنند که فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولاتش غلات و خرماست. اهالی بکشاورزی گذران می کنند و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه لاهیجان به رشت میان لاهیجان و سرخاب، در 555400 گزی تهران
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان کنارشهر است که در بخش بردسکن شهرستان کاشمر واقع است و 700 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرب آباد
تصویر طرب آباد
محل شادی و سرور
فرهنگ لغت هوشیار